در هم ریختن آشفتن، گولاندن، تباهاندن درهم آمیخته کردن آشفته کردن: سلجوقیان بعد از شکست خصمان... جمله دیار خراسان آشفته و مخبط کردند، تباه کردن، پریشان عقل کردن
در هم ریختن آشفتن، گولاندن، تباهاندن درهم آمیخته کردن آشفته کردن: سلجوقیان بعد از شکست خصمان... جمله دیار خراسان آشفته و مخبط کردند، تباه کردن، پریشان عقل کردن